چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش تفکر به دانشآموزان، یکی از اساسیترین وظایف نظام آموزش و پرورش است. از مهمترین شیوههایی که در این زمینه در سالهای اخیر رشد پیدا کرده، آموزش فلسفه به کودکان (فبک) است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش روشهای تفکر منطقی (قصهگویی و اجتماع پژوهشی) بر مهارت استدلال، سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان اجرا شد. روشها: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری دادهها کمی از نوع شبه آزمایشی بود. برای دستیابی به اهداف، نمونهای به حجم 187 نفر از دانشآموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان خرمآباد در شش کلاس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی دانشآموزان، آزمون مهارتهای استدلال نیوجرسی و آزمون پیشرفت تحصیلی بودند که پس از بررسی و اطمینان از روایی و پایایی در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون اجرا شدند. مداخله آزمایشی در دو روش قصهگویی و اجتماع پژوهشی هر کدام با الگو و فرایند مشخص به مدت پنج جلسه اجرا شدند. یافتهها: نتایج نشان دادند دو روش قصهگویی و اجتماع پژوهشی بر پیشرفت تحصیلی، سازگاری اجتماعی و استدلال اثرگذار بودند (لامبدای ویلکس 0.32 با 47.69=F و سطح معناداری 0.01>p). در سازگاری اجتماعی و استدلال روش اجتماع پژوهشی نسبت به قصهگویی اثربخشی بالاتری داشت. نتیجهگیری: بر این اساس میتوان نتیجه گرفت آموزش فلسفه به کودکان در قالب قصهگویی و تشکیل اجتماعات پژوهشی علاوه بر ارتقای کیفیتهای عاطفی (سازگاری اجتماعی) بر ارتقای کیفیت تحصیل (پیشرفت تحصیلی) و رشد مهارت-های تفکر (استدلال) اثرگذار است.
کلیدواژهها